عشق پر شرار

غم و خنده

عشق پر شرار

عشق پر شرار 
 

عشق مرا در نگاهت تیره و تار مكن ، ای مهربان
نور چشمانت را برایم خاموش مكن، ای مهربان 
 
من سوخته ام از این شرار عشق، تو مرا دریاب 

خرقه پوش از این باران عشق شدم ،تو مرا دریاب
 
قفل سنگین قلبت را برایم باز كن، ای نازنین

شعر سپید عشقت را برایم آغاز كن، ای نازنین
 
می خواهم تو را،  در این لحظه های سخت با من باش
می گذارم نام تو را،  در این سینه ی سبز با من باش 
 

 تو آن ستاره ی درخشان در سینه ی عاشق منی ، میدانی 
 تو آن زورق غریب اندیشه ی ذهن عاشق منی،  میدانی 

می گریزم از افسون دبده ی پر مهرت، ای جانان من
 می شتابم به سوی ان قلب خفته ومهربانت، ای جانان من....



+ نوشته شده در 22 مهر 1391برچسب:, ساعت 15:10 توسط سامان